منی انسان هزاره و انسان همنوع دیگر سکوت نخواهم کرد! سکوت من به معنی همراه بودن و همنوا بودن با آنانیست که انسان های بی دفاع را تحت نام مذهب و قوم، دسته – دسته، به قربان گاه اندیشه و باور های ضد انسانی شان می فرستند؛ و بیرحمانه سلاخی میکنند.
انسان هزاره را، قرنهاست که به بهانه های مختلف قتل عامش کردند؛ زنان و دخترانش را در بازارهای “وجدان فروشی” به حراج گذاشتند، و به کوچ اجباری و ترک زمین هایشان وادارش نمودند.
به یقین که سرنوشت انسان هزاره چنین مظلومانه از ازل، رقم نخورده است؛ خالق و خدای انسانها هیچ تبعیض میان مخلوقش قایل نیست، و انسان هزاره از همان حقوق انسانی در نزد پروردگارش برخوردار است، که یک انسان، پشتون، بلوچ، پنجابی، تاجیک، عرب، سیاه و سفید … در سراسر این جهان از آن حقوق بهره مندد.
آنچه این روزها، بر هزاره های کویته روا داشته می شود، ریشه چند صد ساله و عوامل گونا گون دارد؛ اما برجسته ترین عامل آن که گروهای تروریستی به خوبی مورد سوء استفاده قرار داده است؛ مذهب است.
اختلافات مذهبی و دیدگاه های متفاوت، نسبت به اسلام و اختلافات میان قوم قریش و بنی امیه برای زمداری و خلافت بر پیروان اسلام آنروز را، می توان به وضاحت در گفتار و اعمال گروه های تروریستی مشاهده نمود.
این اختلافات از صدر اسلام تا کنون قربانی گرفته است؛ اما هیچ گاهی به نکته ی تفاهم نرسیده و نخواهد رسید؛ سوال اینجاست، که بعد از ۱۴ قرن قربانی دادن و قربانی شدن و به تفاهم نرسیدن آیا لازم است که این سلسله قربانی شدن ادامه یابد؟؟؟ و تکلیف من هزاره، میان اختلافات درونی و به هدف اقتدار و حاکمیت میان دو قوم عرب( قریش و بنی امیه) چیست؟ همین کافی نیست که صد ها سال به جرم پیرو بودن و به نفع یک سوی منازعه که آن هم به تاریخ پیوسته است قربانی دادیم و قربانی میدهیم؟!
آیا برای کتله ی کوچک از مردم (هزاره های کویته) کافی نیست که در طول یازده سال اخیر، هزاران تن به همان جرم مطرح شده قربانی شدند؟ آیا کافی نیست، هزاران بیوه و یتیم و بی سرپرست به جرم هزاره بودن و به جرم شیعه بودن بدون هیچ گونه پشتوانه ی اقتصادی که بار دوش این جامعه شده است و میرود که یک نسل را به سوی بحران اجتماعی و اقتصادی بکشاند؛ در کجای تاریخ، و کدام قوم باورمند به مذهب شیعی، چنین قربانی را متحمل شده است، که مردم ما شده اند؟!
به نظر می رسد، مذهب؛ این زولانه تاریخ بر پاهای ما سخت سنگینی می کند، این مردم دیگر تاب و تحمل آنرا ندارد که بیش از این، قربانی شوند.!
من – انسان هزاره، من- انسان مومن و من- انسان متمدن و با فرهنگ، چرا باید تنها قربانی در راه حقانیت مذهب باشم که صدها میلیون باورمند و پیرو در سراسر جهان دارد؟! و هیچ گونه پشتوانه ی از مقتدرترین حاکمیتف چون حکومت شیعی؛ یعنی حکومت ایران؛ که مدعی و صاحب این مذهب قلمداد میشود، ندارم و حمایت نمی شوم؟
در کشور ایران و مدعی مذهب شیعه، به من هزاره ی داغدیده و مصیبت زده ، که بر بالین بیش از صد تن از عزیزان قربانی خویش خون می گریستیم و عزادار بودیم حتی اجازه تظاهرات داده نشد! چرا؟ آیا خون من هزاره ی شیعی، ارزش آنرا ندارد که حکومت ایران، دو ساعت جواز آنرا بدهد تا مظلومیت این انسان ها فریاد شود؟ انسانهای که همین حکومت از قطره – قطره خونشان بهره جست!
بر من هزاره آگاه، با عزت و متمدن سزاوار نیست؛ پای منبر کسی بنشینم و اعتراض نکنم که عامل و دست پرورده ی آن؛ “مدح و ثنای” جمهوری اسلامی کند و از من بخواهد برای سلامتی رهبرانش پی هم “صلوات” بفرستم، رهبران که حتی یک بیانیه کوتاه برای
تسلیت این مردم؛ زحمت اش را به بخود روا نداشتند.
آری برادر و خواهر!
توی که درد و رنج مردمت در کویته، و در این هوای سرد، به خیابانت کشیده است، تا فریاد کنی تنهایت را، تا فریاد کنی مظلومیت ات را تا فریاد کنی که از وحشت و بربریت بیزاری!
اگر هوشیار و بیدار نشویم! من انسان هزاره ی متمدن و باورمند، همچنان سیاهی لشکر، و نیروی مصرفی بازیگران قدرت خواهیم بود؛ و نه بیشتر! نه مذهب، و نه صاحبان مذهب در چنین یک وضعیت سخت و بحرانی به داد ما میرسد و نه جامعه جهانی، بنابر هم کیش بودن با حکومت منزوی ایران، توجهی به این مردم خواهد کرد.
چه خوش گفت اقبال که :
خدا آن ملتی را سروری داد
که تقدیرش بدست خویش بنوشت
به آن ملت سروکاری ندارد
که دهقانش برای دیگران کشت
برادر و خواهر همسرنوشت!
برای زنده ماندن و زندگی کردن نیاز مبرم به باز اندیشی در باور های مان داریم، نیاز به گذشته و مطالعه تاریخ داریم، نیاز به باز نگری بر روابط مان داریم؛ نسل نو و آگاه هزاره به این باور و آگاهی رسیده است؛ که هزاره ها دیگر گوسفندان قربانی نیستند و نه، نیاز به چوپان های مذهبی دارد که آنان را به پرتگاه نیستی و نابودی بکشاند.
تحصن چهار روزه ی مردم با شعور هزاره در کویته پاکستان نشان داد که این مردم، تنها و تنها، در همبستگی، اتحاد و همدیگر پذیریست که میتوانند به خواسته های انسانی و منافع عمومی شان دست یابند؛ و امروز شما نیز با برپایی و گرد همایی اعتراضی تان در گوشه و کنار جهان به خوبی این نقش را ایفا نمودید.
نیک می دانیم که این همبستگی و اتحاد اشخاص و جریان های نفاق انداز را به تکاپو خواهد انداخت تا به جایگاه و موقعیت های اجتماعی و ارتجاعی شان آسیب نرسد؛ با همین آگاهی، بر ماست که برای حفظ اتحاد و همبستگی خویش فارغ از هر گونه دیدگاه و باورمندی برای حفظ این دست آورد بزرگ مدبرانه برخورد کنیم و کوشا باشیم.
زنده باد هزاره های جهان
و پاینده باد همبستگی ما
حسین زاهدی
تذکر: این متن به تاریخ ۲۰ جنوری ۲۰۱۲ در شهر ادمنتون آیالات آلبرتای کشور کانادا در تظاهرت که در اعتراض به کشتار سیستماتیک هزاره ها در کویته راه اندازی شده بود قرائت گردیده است.