کوچی گری و مردم بی دفاع هزاره جات

درعصر سلطنت شیرعلی خان(۱۸۸۰-۱۸۶۳) کوچ نشینان پشتون در مناطق شرعی و جنوبی و بعضاً در مرزهای سلسله کوه های هزارستان دیگر مناطق هزاره نشین ولایات شمال و غرب کشور ییلاق می‌‌کردند. از سال ۱۸۹۲ میلادی به بعد که عبدالرحمان خان مناطق هزاره‌جات را فتح کرد. چراگاه‌ها و مناطق هزاره جات بین قبایل مختلف کوچ نشین به عنوان پاداش همکاری آنها در این فتح و برای کسب اطمینان از عدم قدرت گرفتن مجدد هزاره‌ها تقسیم شد. عبدالرحمان خان با شعب مختلف قبیله‌ای برای چراگاه‌ها جدید شان تأییدیه رسمی(فرمان) داد. (افغانستان اقوام کوچ نشینی، به کوشش محمدحسین پاپلی یزدی، با همکاری انجمن ایران شناسی فرانسه در تهران، ۱۹۹۳-۱۳۸۳ش) در ادامه امیر عبدالرحمان دستور داد که تمام مزارع‌های هزاره جات باید در اختیار دولت قرار بگیرند و هزاره‌ها حق استفاده از آنها را ندارند. پس از صدور این حکم حکام دولتی مزارع هزاره‌ها را به افغان‌های کوچی واگذار کردند(فیض محمدکاتب، سراج التواریخ، صص ۹۸۶-۹۸۷) در ۱۱ آپریل۱۸۹۴ اوامر دیگری درباره ضبط چراگاه‌های و علفچرهای هزاره‌ها صادر گردید که در آن گفته شده بود هزاره‌ها به هیچ صورت نمی‌توانند و حق ندارند تا حیوانات خود را در این چراگاه‌ها و علفچرها بچراند.(سراج التواریخ، ج ۳، صص ۵۵۰-۹۳۸-۹۸۴-۹۸۷-۱۰۱۱-۱۰۷۰-۱۱۵۹).

عبدالرحمن جابر ۶۲% از هزاره ها را قتل عام کرد

کوچی گری… در دوره امیر حبیب الله خان ادامه یافت در این دوره(۱۹۰۱-۱۹۱۹) مراتع دشت ناهور به قبایل خروتی، تره کی و دفتانیها و قسمتی از جاغوری داده شد. (افغانستان اقوام کوچ نشینی، ص۲۱۸) بر خورد کوچی‌ها در زمان محمدنادرشاه افزایش یافت به گونه‌ای‌ که در پرتو حکومت وی خود را در برخورد با مردم و صاحبان زمین‌های کشاورزی کاملاً خود مختار احساس می‌کردند. در زمان صدارت شاه محمودخان(۱۹۴۶) در جنگی که میان کوچی‌ها و هزارها رخ داد یک نفر هزاره کشته شد. و یک پای شتر کوچی زخمی شد. به خانواده هزاره مقتول از بابت آن طبق عدالت ظاهرخان ششصد افغانی دیه داده شد. و به عوض زخم پای شتر کوچی ۳۷۰۰ افغانی از هزاره‌ها گرفته شد.(طالب حسین محقق قندهاری، نگاهی به دیروز و امروز افغانستان ص ۸۸) در زمان حکومت داودخان از سال ۱۳۵۲ – ۱۳۵۷) کوچی‌ها مورد حمایت همه جانبه دولت قرار گرفتند حتی مسئوولیت امنیت بعضی مناطق هزاره‌جات به کوچی‌ها سپرده شد.

بعداز کودتای هفت ثور ۱۳۵۷ بسیاری از مناطق هزارستان، جراگاه‌های عمومی برای کوچی‌ها اعلام شد. و در زمان حکومت مجاهدین نیز مناطقی از هزاره‌جات که از قدرت کمتری بر خوردار بود منطقه‌ای آنان را تصرف نموده اما با ظهور طالبان و با سقوط هزارستان به دست طالبان کوچی‌ها به شکل بی سابقه به کشتزارها هجوم آوردند. و چون این دوران با خشک سالی فراگیر هم زمان شده بود، سختی طاقت فرسایی برمردم وارد آمد. طالبان زمین‌های هزاره‌جات را به حکم دادگاههای اسلامی به کوچی‌ها سپرد آنهایی که از دادن زمین سرباز می‌زد آنها را شکنجه می‌کردند و یا نابود می‌کردند. در دوره حکومت فاشیستی طالبان کوچی‌ها ضابط آنان بودند و در اندیشه اقامت دایمی در هزارستان بودند. که با سقوط این گروهک نقشه آنان نیز به هم ریخت. دوسه سال اول بعداز سقوط این گروهگ خبری از کوچی‌ها نبود. اما در این چند سال اخیر دوباره شاهد ورود کوچی‌ها به برخی مناطق هزارستان هستیم که با خشونت و درگیری و گشته شدن بسیاری از افراد بی گناه و بی دفاع هزاره همراه بوده است.

سالهاست که کوچیهای مسلح به مناطق هزارستان به طور وحشیانه هجوم می برند. مردم بیگناه منطقه را کشته، خانه ها، مسجد، مکاتب و مراکز صحی را آتش زده و اموال آنها به تاراج می برند.

در تاریخ ۱۵ جوزا ۱۳۸۶ اهال حصه دوم بهسود دو ولسوالی ناهور و قسمتی از ولسوالی جاغوری و کوچی‌ها بر سر استفاده از علفچرهای این مناطق با هم در گیر شدند. هردو طرف یکدیگر را متهم به آ؛غاز تجاوز مسلحانه بالای‌هم می‌کردند. و وارد شدن خود را به درگیری، دفاع قلمداد کردند. با این حال، کمیسیون مستقل حقوق بشر گروهی را برای بررسی وضعیت به منطقه فرستاد و اعمال خشونت آمیز کوچی‌ها را بر ضد بومیان تصدیق کرد.

بر اساس گزارش این کمییسیون چند صد خانواده قریه‌های‌شان را ترک گفته و به جاهای امن پناه بردند. برخی خانه‌های مسکونی و ملکیت مردم محل نیز دست کوچی‌ها آتش زده شد. و چندین روز درگیری مسلحانه ادامه داشت. و اوضاع وخیم بود. در پی این حوادث بسیاری از مکاتب درا ین مناطق تعطیل و کوچی‌ها با یورش بردن به مکتب‌ها شیشه‌های مکاتب را شکستند و مکاتب را آتش زدند. بر اساس ادعای مردم به این مناطق کوچی‌ها حدود صد خروار تخم ریز زمین دیمی(للمی) و ۶۰ خروار تخم ریز زمین آبی را چریده اند.

در حال مذکور صدها نفر از مردم این مناطق خود را به کابل رساندند و در مقابل پارلمان اجتماع کردند آنان از اعضای پارلمان خواستند تا برای اخراج کوچی‌های که خود سرانه بالای زمین های زراعتی و علفچرهای آنها ریخته اند، همکاری کنند.(مجله سراج، شماره ۲۸، ص ۳۵۵) عده ای از آنها با یونس قانونی رئیس مجلس دیدار کردند آنان خاطر نشان کردند با توجه به اینکه بنا به حکم قانون اساسی افغانستان باید معضل کوچی گری در افغانستان خاتمه یابد و به آنان اسکان داده شود اما باز هم دیده می‌شود که امسال (یعنی سال۱۳۸۹) نیز کوچی‌ها مانند سال‌های پیش و از جمله مثل سال‌های گذشته به صورت گسترده آنهم مسلح به سلاحهایی سبک و سنگین وارد هزارستان شدند. و در سال ۱۳۸۹ نیز شماری از هزاره‌ها در مقابل دفتر سازمان ملل متحد و در بامیان و کابل و کشورهای دیگر از جمله استرالیا تجمع کردند و خواستار رسیدگی جامعه جهانی به این و آوارگان این مناطق و خسارت های وارد شده و نیز خواستار فرستادن کمک‌های انسانی به این مناطق شدند حاضران در این تجمع خشم خود را از دولت و پارلمان ابراز کردند و دروازه‌های دولت و مجلس را چندین بار است می‌کوبند ولی مقام‌هایی دولتی هیچ پاسخی مثبتی به آنها نداده اند.

حاجی محمد محقق و بسیاری از نماینده های پارلمان مردم هزاره‌جات مدت چندین روز را تحصن نموده و هجوم مسلحانه کوچی‌ها را به مناطق هزاره‌چات محکوم و خواستار پایان دادن این معضل شده اند.

طبق گزارش از مناطق هزاره‌جات: «تهاجم کوچی‌ها در مناطق هزاره‌جات و مخصوصاً بهسود کشتن و به آتش کشیدن املاک و دارایی‌های مردم تأسف آور و غیر قابل تحمل است و کوچی‌ها تا به دندان مسلح با تمام دارایی‌های مردم را جپاول می‌کنند(سایت حزب وحدت، کابل).

کمیته دفاع از حریم مردم در قطع نامه‌ای که برای محکومیتی یورش کوچی‌های مسلح به بهسود و دیگر مناطق هزاره چات صادر کرد. از رئیس جمهور، شورای ملی، یوناما، کمیسیون مستقل حقوق بشر فرماندهی ناتو و ائتلاف بین الملل خواست با جلوگیری از دست اندازی کوچی‌ها به مردم بومی مناطق مورد منازعه، آنان را به تخلیه بی قید و شرط منطقه، پس دادن گروگان‌ها و جبران خسارت‌های وارد کرده به قریه‌ها را وادار کنند.

حاجی نعیم کوچی از بزرگان قوم کوچی در کابل ادعا می‌کند هزاره‌ها در صد تصاحب املام کوچی‌ها هستند. او در این باره می گوید: » هزاره‌ها در مورد طالبان دروغ می‌بافند تا اذهان جهانیان را به خود معطوف نمایند. مناطق تحت منازعه هزارستان املاک کوچی‌ها است و ما برای ادعای خود اسناد در دست داریم که می‌توانیم ثابت کنیم.« (بیانات حاجی نعیم کوچی، در کابل سال ۱۳۸۹).

سعادتی صاحب نظر مطبوعاتی درباره اسناد کوچی‌ها به در اختیار داشتن سند مالکیت هزارستان می‌گوید: »صدور فرمان شاهی و صدور سند مالکیت برای کوچی‌ها بیانگر مظلومیت مردم محل است. هیچ شاهی حق ندارد که با فرمانی حقوق اولیه یک جمعی از مردم را به جمع دیگر بدهد. موجودیت چنین فرمان‌های ظالمانه‌ای فعلاً باید بیشتر باعث سرافگندگی دارندگان آنان و رسوایی کسانی باشد که آنها را امضاء کرده اند.

اگراعمال گذشته دلیل بر حقانیت باشد. هزاره‌ها حق زندگی قانونی را هم نداشتند و اگر فرمان‌ها مدار اعتبار تلقی شود. عبدالرحمان و طالبان فرمان قتل‌عام و بردگی هزاره ها را نیز داده بود. بنابر این روشن است که دولت به عنوان حافظ اموال مردم و حافظ امنیت جانی و روانی جامعه هرگز نمی تواند، در قبال این نوع ستم‌ ها بی تفاوت باشد.

مدافعان بی جا شدگان مناطق هزارستان مدعی‌اند که اعضای کمیسیون دولتی به تمامی محلاتی که از سکنه و هجوم کوچی‌ها خالی شده بود نرفته است. و گزارش‌های شان از حوادث مبتنی بر چشم دیدهای آنان از بخش‌های کوچکی از مناطق هزارستان بوده(گزارش رادیوبی بی سی) وحیدالله سباوون یکی از مسئولیین کمیسیون مستقل حقوق بشر در گفتگو با آژانس خبری پژواک در افغانستان می‌گوید: «در درگیری‌های بین مناطق هزاره‌جات و مخصوصاً منطقه بهسود بیش از چهارصد خانواده در جریان درگیری‌ها آواره شده‌اند و بسیاری از خانه‌های مردم ویران شده است.» (سخنان وحیدالله سباوون، با آژانس خبری بژواک کابل).

یارمحمدباقری کارشنا علوم سیاسی با رد اقتصادی بودن حضور کوچی‌ها در هزارستان، آن را سیاسی می‌داند و می‌گوید: «در معیشت مردم افغانستان براساس زراعت و مال داری استوار است و کوچی گری در اکثر مناطق کشورما در فصول مختلف سال به نظر من حضور گروه‌های که هویت مشخصی نداشته باشند و ازمزایایی ویژه ای در کشور بهره مند باشند. ولی هیچ گونه تکلیفی متوجه شان نباشد. و بدون اعتنا به اصول و قوانین مسلم کشوری به مناطق مرکزی و مناطق هزارستان شوند وبا خود سلاح و تجهیزات نظامی حمل کنند. مقوله‌ای سیاسی است این کار تداوم همان پروژه‌ای است که عبدالرحمان و طالبان برای تصفیه نژادی و یک دست کردن جمعیت کشور شروع کرده بود. برای کوچی‌ها به این مفهوم فقط خودش و تصاحب زمین و کشتار و غارت و مأموریت محوله مهم است نه چیز دیگر.» (یارمحمدباقری، گفتگو با مجله سراج).

اسدالله سعادتی، صاحب نظر مطبوعاتی با بیان این نکته که کوچی گری میراث ساختار قبیله‌ای افغانستان می‌شمارد. وی در این زمینه معتقد است: «کوچی گری، میراث سیستم قبیلوی است. تلاش در جهت باز تولید و استمرار این سیستم‌های پوسیده قبیلوی، در ذات خود مشکل ساز و بحران آفرین است. قبل‌از انقلاب در طول نزدیک به یک قرن، سیر و سفر کوچی‌ها در مناطق هزاره‌جات بیشتر به منظور گوش مالی دادن و کیفر دوام دار آن مردم به عنوان عملیه سیاسی دنبال می‌شد. و سیاست فعلی برخی از حلقات این است که یک بازگشت صورت بگیرد و آنچه را که از دست داده اند، دوباره به دست آورند. طبیعی است که بازگشت به سیستم انحصاری و قبیلوی گذشته از جمله چرا خوری کوچی‌ها در مناطق هزاره‌جات و غیره … نه تنها باعث بروز تنش بین باشندگان اصلی و کوچی‌ها خواهد گردید. بلکه زمینه ساز دشمنی‌ها و بد بینی‌های عمیق در بین هزاره‌ها و پشتون‌ها و بین تاجیک و پشتون‌ها خواهد شد. و امنیت و ثبات را آشفته خواهد کرد.«(اسدالله سعادتی، صاحب نظر مطبوعاتی، کابل ۱۳۸۹).

در پارلمان کمیسیون به نام کوچی‌ها تشکیل شده است و دولت زمین‌های را هم به کوچی‌ها داده است، ولی آنها به جای که در کنار آن زمین‌ها به یکجا نشینی روی آورند، آنان همچنان به رویه گذشته روی آورده است، و به شیوه گذشته زیست می‌کنند. در این صورت امتیاز پیش تری را بدون حق تصاحب می‌کنند. وقتی هیچ گونه طرح جامعی برای کاهش کوچی گری و ساماندهی آنان برای یک جانشین شدن در دست نباشد. و کوچی‌های که زمین یا خانه به آنها تعلق گرفته است، مجبور به سکونت در روستا یا شهر نشینی نشوند، طبیعی است بحران جدال کوچی و بومی هرسال در افغانستان ادامه داشته باشد.

حشمت‌الله غنی احمدزی از فعّالان کوچی‌ها در کابل که خودش به شیوه کوچیان زندگی نمی‌کند. می‌گوید: «اگر دولت، زمینه جای گزینی برای کوچی‌ها و یا هم برای هزاره‌های که حضور کوچی‌ها را در مناطق هزارستان بر نمی‌تابند، ندهد، ممکن است در سال آینده، خشونت‌ها بر سرتصاحب زمین‌ها و مزارع مناطق هزاره‌جات بسیار بیشتر از چیزی باشد که سال گذشته و امسال واقع شد«سخنان حشمت الله‌ غنی احمدزی، از فعالان کوچی‌ها در کابل).

اما ایینجا سؤال پیش می‌آید که به راستی از جنگ دوگروه بزرگ قومی کشور در هزارستان چه کسی سود می برد؟
باقری، کارشناس علوم سیاسی با تأکید بر سیاسی بودن ماجرا، انفعال دولت را در برابر این رویداد ضد امنیتی چنین تحلیل می‌کند: «متأسفانه در داخل ساختار قدرت سیاسی افغانستان، پیوسته جریانی وجود داردکه به نام کوچی و کوچی‌گری نان می‌خورد و از این طریق به خوان قدرت و ثروت وصل می‌شود. برای این جریان، ایجاد و طرح مقوله‌ای کوچی به هدف بقای خودش در قدرت ضرورت دارد. حکومت فعلی افغانستان همانند دوران حاکمان نالایق پیش با کمال تأسف بازهم تحت نفوذ محسوس گروه‌های فشار و تبار گرا قرار دارد. و در مقابل تکلیف ملی خود و حمایت از اهالی مورد هجوم هزارستان نتوانست بی طرفانه عمل کند و ازجان، جای و دارایی مردم دفاع کند. بدین ترتییب بسیار آشکار است که دولت باید با تحقیق و بررسی دقیق و بی طرافانه موضوع، اطمینان دهد. نقض کنندگان قانون را معرفی و مجازات کند. و خسارت‌های‌ وارده را جبران نماید. دولت در این حادثه بدون حتی سرکشی عادی به منطقه، از فرستادن کمک‌های اضطراری نظیر سر پناه، غذا و دارو خود داری کرد. بی جا شدگان حوادث امسال در وضعیت ناگواری به سر می‌برند و تاکنون برای بازگشت آن‌ها و جبران خسارت مالی شان کاری صورت نگرفته است.«(سخنان باقری، کارشناسی علوم سیاسی در کابل).

بنابراین به طور کلی، دولت باید با اجرای برنامه خلع سلاح گروه‌های غیرقانونی و دیگر ساختار‌های بازرسی حمل کنندگان غیرقانونی اسلحه و حتی کنترل استفاده ناجایز آن به دست مأموران امنیتی، در زمینه جلوگیری از روی دادن چنین حوادثی به مردم اطمینان دهد. دولت باید در گذرگاهای ورودی کوچی‌ها، کاروان‌های پیاده و سواره آنها را بازرسی و در صورت در یافت سلاح، آن را مصادره و دارنده آن را مجازات کند. سهل انگاری دولت در این زمینه آغازگر فاجعه یورش مسلحانه کوچیان به مناطق بومیان هزاره در مناطق هزاره شد.
اما از نظر سیاسی، آمدن دوباره کوچیان به مناطق هزاره نشین، گذشته ای تلخی را به یاد هزاره ها می‌آورد. که کوچیان با پشتیبانی دولت در مرکز و حکومت‌ها محلی، در کسوت قومی مسلط و غالب، با آنان به عنوان قومی شکست خورده، ضعیف، در اقلیت و بی بهره از پشتبانی حکومت، بر خورد می‌کردند.

اما به طور کلی به نظر می آید پیشنهاد زیر برای حل این مشکل مناسب باشد:
استفاده بهینه از مراتع موجود در هزارستان در دستور کار قرار گیر، چون چرایی بی رویه مال در این مراتع به تخریب آنها در نتیجه تخریب محیط زیست منطقه می‌انجامد. تخریب محیط زیست هزارستان و کوچ دادن مردمان بومی آن هرسال فاجعه ای بزرگی را در افغانستان رقم خواهد زد.

پشتیبانی از ساکنان محلی این مناطق که بیش‌تر دهقانان و مال دارند و معیشت شان به این مراتع وابسته است، از وظایف دولت به شمار می‌رود که در قانون اساسی به آن تصریح شده است.

محمد اسلم احمدی – طرح نو

In this article

Join the Conversation