مهدی زرتشت
هنوز از استیضاح وزیر انرژی و آب یک ماه نگذشته است؛ اما این وزارت از سوی مجلس نمایندگان دوباره به استیضاح فراخوانده شده است. علاوه بر این، مجلس نمایندگان پس از بررسی گزارش مصرف بودجه سالانه شماری از وزارت خانه ها از سوی کمیسیون مالی مجلس نمایندگان، ده وزارت دیگر را از نیز به استیضاح فراخوانده ست.
بر اساس گزارش ها، «خشم» مجلس نمایندگان از آنجا بر آشفته است که گفته می شود وزارت های صنایع و معادن، وزارت مبارزه علیه مواد مخدر، وزارت تجارت و صنایع، وزارت اطلاعات و فرهنگ، وزارت معارف، وزارت شهرسازی، وزارت وزارت داخله، وزارت اقتصاد، وزارت تحصیلات عالی و سر انجام وزارت انرژی و آب «کمتر از ۵۰ درصد» بوده خود را مصرف کرده اند.
آنچه از ظاهر کلام هویداست اینکه، همانطور که نمایندگان مجلس هم در استدلال به این تصمیم اذعان داشته، استیضاح یازده وزیر از کابینه دولت آقای کرزی، به منظور اعتراض به مصرف نکردن بودجه سالانه در این وزارت خانه هاست. و نهایتاً ظاهر کلام خوشحال کننده و امیدوار کننده. نشر این خبر در صدر رسانه ها، باور و امید شهروندان را بر آینده بهتر و حد اقل راهی برای همه پرسی از اشتباهات و خلاها و خطاها در دستگاه دولت، تقویه می کند. زیرا این باور در اذهان مردم به یکباره القاء می گردد که مجلس نمایندگان به عنوان یک ضلح از قدرت سه گانه دولت، در برابر این ناملایمات و کم کاری ها و عدم درک مسئولیت، واکنش دلسوزانه نشان داده است. ولی آیا این تصور و تلقی درست است؟ ابداَ. برای اینکه شهروندان کشور- آنانی که دوازده سال پس از سقوط رژیم متحجر و بدوی طالبان به امید آینده بهتر نشسته بودند- اکنون روزها و سالهاست امید شان را برای بهبودی وضعیت از دست داده و آشکارا به تخطی از وظایف و دروغ و فریب نهادهای مهم دولت از ریاست جهموری گرفته تا قوه قضائیه و قوه مقننه، پی برده اند.
رفتارهای عوام فریبانه
مجلس نمایندگان افغانستان از زمان دومین افتتاح خود پس از یک انتخابات جنجالی، شگون زیاد نیکی نداشت. مجلس در اولین روزهای آغاز به کار رسمی خود، بر سر مسأله تعیین ریاست و معاونیت، روزها جنگ و جدل کردند. این رفتارها، با آنکه دور از انتظار هم نبود، اما آبرو و اعتبار این قوه را اقلاً نزد شهروندان کشور و کسانی که نمایندگان با رأی آنها به این مجلس راه یافته بودند، خدشه دار کرد. پس اگر امروز چنین رفتارهایی از نهاد مجلس نمایندگان سر می زند، برای همه زیاد تازه و جالب نیست. یک امر کلیشه حساب می شود که دیگر هیچ رنگ و لعاب خوشحال کننده در آن به چشم نمی خورد.
مجلس نمایندگان حدود سه هفته پیش وزارت انرژی و آب را به خاطر اظهارات اخیرش مبنی بر تشکیل شورای مجاهدین و آمادگی برای «دفاع از کشور» و مسأله «جهاد» به مجلس فراخواندند. اما آقای اسماعیل خان نه تنها که دوباره رأی اعتماد گرفت، بلکه چندتا نیشخند را نیز تقدیم نمایندگان کرد. پس از آن، برق شهر کابل به عنوان پایتخت کشور، برای چند شبانه روز متوالی در تاریکی مطلق قرار گرفت و برق قطع شد. درست است که این قطع برق، به دلیل مشکلات بوده است؛ اما اتفاق مذکور پس از یک روز استیضاح وزیر، در سطح عموم چه انعکاسی خواهد داشت؟ آیا این خود ریشخند مضاعف بر مجلس نمایندگان و شهروندان کشور نبود؟ شاید خیلی ها وزیر انرژی و آب را مقصر ندانند و بگویند این یک پیش آمد غیر منتظره بوده است؛ ولی دستکم این عدم کفایت لازم این نهاد را در امر اجرای وظیفه اش بر می تاباند.
آنچه پس از این استیضاح در سطح رسانه های کابل انعکاس یافت و به تجزیه و تحلیل گرفته شد، پرداخت رشوه از سوی وزیر به نمایندگان مجلس بود و حرف و حدیث های دیگر پیرامون این موضوع. اما فراخواندن دوباره این وزارت از سوی مجلس نمایندگان، دیگر عوام فریبی بیش نیست؟ به راستی مجلس نمایندگان می خواهد خود را مسخره کند یا شهروندانی که بر مبنای تعریف از واژه دموکراسی، پایه دولت را تشکیل می دهد؟!
استیضاح یا برنامه رشوه ستانی؟
هیچ نشانه ای از شک و تردید دیده نمی شود که این یازده وزارت خانه، دوباره بی هم و غم به سر کار خود برنگردند. زیرا استیضاح و فراخوانی قبلی وزیر انرژی و آب، حدس و گمان ها را برطرف کرد اما اذهان و افکار را حیرت زده. وزیری که در نظر عموم باید استیضاح و نهایتاً به دلیل موضع گیری های اخیرش، حتا از وظیفه سبکدوش می گردید، با تبسم بر لب دوباره به دفتر خود برگشت.
این بار اما فراخواندن یازده وزیر برای استیضاح در مجلس نمایندگان از سوی اعضای این مجلس، هیچ تعبیر و تفسیری نمی طلبد. زیرا همین چند روز پیش به یمن تلاش های دولت در راستای مبارزه با فساد اداری، افغانستان در صدر نام فاسدترین دولت های جهان قرار گرفت. نشانه های فساد اداری در دستگاه دولت از قوه مجریه گرفته تا قضاویه و این بار مقننه، مثل روز آشکار شده است. گزارش های فسادهای گسترده به صورت مستند در رسانه ها پخش و نشر می گردد اما کو و کجا و کی که باید پاسخ بدهد.
روند فضاینده فساد اداری دیگر آنقدر وسعت و دامنه یافته که به خود صورت علنی و آشکار گرفته است. با مد نظر قرار دادن موضع مجلس نمایندگان در برابر استیضاح های قبلی و خبر پخش رشوه ستانی شماری از نمایندگان مجلس از وزاء، دیگر اعتمادی بر روند موضع شفاف باقی گذاشته است؟ این بار اما مجلس می خواهد تجارت را از سر گیرد.
اما چرا باید توقع بیشتر از این را داشت؟ بی مورد است. زیرا پارلمان دولت افغانستان نزد شهروندان از همان درجه اعتبار و اطمینان و حیثیت برخوردار است که قوه مجریه و قوه قضائیه. رئیس جمهور کشور دست اش بصورت غیر مستقیم در پرونده سقوط کابل بانک شریک است، رئیس جمهور کشور دشمنان صلح و آزادی شهروندان را برادر خطاب می کند و همچون وکیل مدافع همیشه از آنها دفاع می کند، رئیس جمهور کشور با موضع متزلزل و گاه حتا کور کورانه اش، مسیر حرکت اش را گم کرده و بر گرد نقطه های کوری می چرخد. وزیر انرژی و آب اش می آید ۲۰۱۴ نرسیده، «شورای مجاهدین» تشکیل می دهد و به مردم اسلحه توزیع می کند تا از مهین خویش دفاع کنند. ولی در دولت و از دولت مردان این نظام هیچ کسی نیست تا سوال کند جهاد در برابر چه کسی و کدام کشوری؟! چون خارجی ها که قرار است افغانستان را ترک کنند. نکند دل وزیر می خواهد دوباره مال، جان و خون و صلح و آزادی مردم را به تیر تفنگ ببنندد تا دوباره اسم مقدس جهاد بر زبانش براند! آیا او نمی تواند بفهمد دیگر کلمه “مجاهد” برای شهروندان مصیبت دیده از جنگ های مجاهدین، هیچ خریداری ندارد؟
قوه قضائیه دولت آلوده به فساد است، قاضی های این نهاد آشکارا و علنی از شهروندان صاحب پرونده رشوه اخذ می کند و دختران بی پناه را به ارتباط جنسی یا ازدواج اجباری با خود شان، وادار می کنند. این همه اما با مدد کلمه الله و اسلام و شریعت و سنت. و در اخیر پارلمان دولت هم تجارت خود را پیش می برد. پس فقط آه و اشک و ناله شهروندان بی پناه و بی دفاع باقی می ماند که زندگی شان در لجنزار دولت فاسد، به تباهی کشیده شده است. دیگر امیدی باقی نمانده است و باورها از ریشه خشکیده است. این دست های شیار خورده کارگران زحمت کش کشور را نگاه کن و موترهای شیشه دودی مقامات دولتی را، این جمعیت فقیران و گدایان شهر را نگاه کن و میلیاردها دالری که زیر نام کمک های خارجی به افغانستان سرازیر می گردد و سپس میان وزیران و نمایندگان و سران حکومت رد و بدل می گردد و می رود صرف روزگار آنها می گردد. دیگر آیا اعتمادی و امیدی باقی مانده است؟