هزاره جات سرزمینی فراموش شده در مرکز کشور!

مرتضی رحیمی


طالبان و حاکمیت وحشی آن یازده سال است که از افغانستان برچیده گردید و اکنون دولتی در افغانستان حاکم است که برچست دموکراسی بر پیشانی آن خورده و عنوان یک دولت دموکراتیک به آن داده شده است.
جنایات، ظلم و ستم هایی که گروه طالبان طی پنج سال حکومت خود بر افغانستان به تمام مردم افغانستان و به طور خاص بر مردم هزاره انجام داد تا هنوز و پس از یازده سال بر اذهان مردم عام و خاص به مانند تصویری روشن نقش بسته و هرگز فراموش نمی شود.
اما آنچه که برای مردم افغانستان به خصوص مردم همیشه محروم هزاره امیدوار کننده بود تشکیل دولتی جدید با پایه های دموکراسی پس از سقوط طالبان و حضور امریکا و ناتو در کشور بود اما آنچه که یازده سال گذشته نشان داد، این دولت جدید نیز به مانند حاکمیت های قبلها، قوم گرایی و ملیت پرستی را پیشه کرده و جز بر قومی خاص، بر سایر اقوام به خصوص مردم هزاره اندک توجهی نکردند.
یازده سال سپری شد؛ میلیاردها دالر طی این مدت زمان یازده ساله از سوی جامعه جهانی به افغانستان سرازیر گردید، اما اگر گذری بر مناطق مرکزی کشور که بیشترین ساکنان آن را مردم هزاره تشکیل می دهد، داشته باشیم کوچکترین نشانه های ساخت و ساز و پروژه های انکشافی که از سوی دولت افغانستان در آنجاها باشد را به چشم نخواهیم دید.
بامیان، دایکندی، میدان وردک، چندین ولسوالی در غرنی و ده ها منطقه دیگر به مانند اینها، از مناطق هزاره نشینی هستند که اندک تمرکز پروژه های عمرانی دولتی در آن صورت نگرفته و نشانه های بسیار کمی از ساخت و ساز در آن دیده می شود.
از ابتدای ورود به این ولایات، محرومیت آن را به چشم می بینیم. هیچ خبری از بازسازی و ساخت و ساز در این ولایت های عمدتاً هزاره نشین دیده نمی شود، تعداد انگشت شمار پروژه های خورد ساخت و سازی که دیده می شود نیز از سوی نهادهای غیردولتی یا نهادهای بین المللی کمک کننده، سروپا شده اند. تیم های بازسازی ولایتی نیروهای خارجی نیز بخشی از این پروژه های عمرانی خورد را تمویل می کنند. در این میان به جای خالی دولت و پروژه های انکشافی و بازسازی دولتی در این ولایت به وضاحت دیده می شود.

در تمام ولسوالی های بهسود، تنها یک شفاخانه نیمه مجهز وجود دارد، سرک این ولسوالی در وضعیت تاسف باری قرار داشته و مردم از این نواحی به بسا مشکلات روبرو هستند. بامیان ولایت مشهور و تاریخی افغانستان که یکی از مناطق مهم توریستی کشور به حساب می آید، تاکنون دارای یک سرک مواصلاتی قیرریزی شده و پخته نگردیده و پس از ده سال هنوز هم کار قیر ریزی جاده اصلی این ولایت که آن را به کابل وصل می کند، به پایه اکمال نرسیده است. مردم در ولایت دایکندی نیز علاوه بر مشکلات فوق الذکر از نبود مکاتب و مکان های مناسب آموزشی رنج می برند.
این در حالی است که ولایات جنوبی یا سایر مناطق عمدتاً پشتون نشین کشور در طی یازده سال گذشته با عناوین مختلف از سوی حکومت کرزی و به واسطه کرزی و حکومت قوم گرایش از سوی کمک کنندگان بین المللی، بیشترین امتیازات را به دست آورده است. ساخت و ساز در این ولایات به حد اعظمی خود رسیده است
به وضاحت اوج تعصب، قوم گرایی، تبعیض و ملیت پرستی در تیم حاکم دیده می شود. بیشترین پروژه های عمرانی و ساخت و ساز در مناطق پشتون نشین کشور که بیشترین خشونت ها نیز در همین ولایات است، متمرکز شده و دولت با استدلال بر این موضوع که “با ساخت و ساز و فراهم سازی زمینه های رفاهی برای مردم ولایات جنوبی و پشتون نشین، آنها را تشویق به دست کشیدن از خشونت و پیوستن به صلح می نماید” به یک قوم خاص امتیاز دهی می کند.
به گونه مثال، در طی ده سال گذشته صدها مکاتب شفاخانه ها، راه ها و غیره با هزینه های هنگفت در مناطق نا امن جنوب کشور ساخته شد اما تعداد بیشتر این مکاتب، شفاخانه ها و راه های تازه ساخته شده در آوان بهره برداری، دوباره از سوی شورشیان که در اکثر موارد باشندگان خود همان مناطق بودند، تخریب گردیده و در آتش سوخت. این در حالی است که ولایات هزاره نشین در مرکز کشور با آنکه از امنیت خوبی هم برخوردار بودند، همچنان در محرومیت تمام به سر برده و هنوز که هنوز است اطفال در زیر خیمه و سایه خراب ها مشغول درس و تعلیم هستند و هنوز هم بیماران در مسیر رسیدن به شفاخانه ها به دلیل دوری راه و همچنان خرابی سرک ها، جان های خود را از دست می دهند.
اکنون که یازده سال سپری شد، بر قوم گرا بودن تیم حاکم اندک شکی نمانده و این بر همه گان معلوم شده است که ارگ نشینان فکر و ذکرشان در ارگ ریاست جمهوری “منافع یک قوم خاص” شده و بس! آنها می اندیشند نه برای مردم افغانستان بل برای استحکام پایه های حکومت استبدادی خود در آینده و برای راه ها و روش های امتیازدهی به قوم خاصی که به آن تعلق دارند.

In this article

Join the Conversation