داکتر حفیظ الله شریعتی “سحر”
در نمونه های زیر واژگان و ترکیب های که در تاریخ بیهقی آمده اند، در گفتار امروز هزاره های غزنین بررسی می شوند. بسیارند واژه ها و ترکیب های که در تاریخ بیهقی به استواری آمده و هنوز در بین هزاره های غزنین استفاده می شوند. برخی از این واژگان و ترکیب ها در همان معنی روزگار بیهقی به کار می روند و برخی با کمی تفاوت کار برد دارند. به طور نمونه واژه کبکبه و کرو فر در روزگار بیهقی با حشمت تمام معنا می داده و هم از آن سپاه و لشکر در نظر بوده است.
اما امروزه فقط در معنی شأن و شوکت به کار می رود. برخی از این واژه ها دیگر آن معنای روزگار بیهقی را ندارند، مانند: کشک که امروز در گفتار مردم غزنین از آن سنگر – آوارپناه، کوته، سرایچه و خانه نیی مراد است و کوتوال که معنی نگهبان ساده را دارد. مبنای تطبیقی واژگان، گویش هزاره های(غرجستان) استان غزنین در این نوشته است، زیرا هزاره ها یا غرجستانی ها، ساکنان بومی غزنین هستند و این واژگان به فراوانی در گویش آنان وجود و کاربرد دارند. ماخذ و منبع این پژوهش سه جلد تاریخ بیهقی به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر است.
۵-۱ واژگان و ترکیب ها
خیل /xil / : بفتح اول در سیاق فارسی بمعنی پیرو و سپاه و در عربی بمعنی گروه اسپان(…و بنده بکتگین حاجب باخیل خویش و پا نصد سوارخیاره در پای قلعت است…).(ب.ج۱.ص.۴) .
خیل در میان مردم غزنین امروزه به معنی گروه و افراد زیاد به کار می رود. چنانچه گویند فلانی با خیل و ختکش از راه رسید. خیل اوغان امروز به قریه ما نزدیگ می شود. امروزه این واژه برای کوچی های قوم پشتون به کار می رود. اگر در گفتار مردم غزنین استفاده شود با ترکیب خیل و ختک به کار می رود. ختک یکی از اقوام پر جمعیت پشتون های افغانستان است.
یک رویه گشت/yak ruya gašt/ : فیصله یافت، یک روی و یک جهت شد.(پس از آن که امیر مسعود از هرات به بلخ آمد و کار ها یک رویه گشت، گفت این خبر ها بسپاهان برسید…).(.ب. ج.اول.ص.۱۱).
یک رویه گشت: در میان مردم غزنین بیشتر برای دعوا و مرافعه به کار می رود، البته کار برد عام هم دارد. چنانچه می گویند: از پیش قاضی آمدم و کار ها را یک رویه کردم. برادر ! با پدر عروس این بار کار را یک رویه کن و بر گرد. رویه به معنی رفتار و سلوک نیز باشد. مانند: رویه آنان با ما خوب نبود. رویه داری ترکیب دیگر آن است که معنی مردم داری را دارد.
کوتوال /kotwal/: نگه دارندۀ شهر غزنین بوده است، در برهان قاطع ذیل کوتوال آمده است نگه دارنده قلعه و شهر باشد او را سر هنگ هم گویند.(و سرهنگ بوعلی کوتوال و همگان بندگی نموده…). (ب.ج.اول. ص.۱۵).
کوتوال هنوز در میان مردم غزنین کار برد دارد. چناچه گویند: به غلام علی کوتوال بگویید امشب مهمان ماست. کوته در میان مردم غزنین به معنای خانه ای نیی و کوچک است که بیشتر در فصل تابستان از آن استفاده می شود. چنانچه گویند: امسال تابستان در سر فلان زمین کوته خواهم رفت. به خانه کوچک نگهبانی که در کنار وزارت خانه، جای مهم و یا معدن نیز کوته گویند.
اما وال پسوند است به معنای نگهدارنده و پاسبان و در بر نام های مانند سروال، پاسوال و دیگروال باقی مانده است.کوت- قلعه و وال نگهدارنده قلعه هم معنی شده نمونه آن شهر کویته یا کوته در بلوچستان پاکستان است که در آن قلعه ای مشهوری بوده است. نام کهن تر این شهر شال کوت است که به معنی قلعه شال است. شال نوعی پوشش کهن و سنتی است.
غور/ghawr /: بفتح اول و سکون دوم عمق و ژرفا.(و خردمندان دانند که غور این حکایت چیست…). (ج.اول ص.۳۰).
غور در بین مردم غزنین به معنی خوب و عمیق فکر کردن است. چنانچه گویند: خوب غور کن و بعد حرف بزن. اما این واژه بیشترگور استفاده می شود که کار برد کهن و قدامت گویندگان آن را نشان می دهد. چنانچه گویند: در بارۀ ازدواجت خوب گور نما.
بی سر/bisar/: بی فرمانده و سردار و سرپرست، صفت گروه.( و از این گروه بی سر که با توست…). (ج.اول.ص.۳۵).
بی سر در میان مردم غزنین با ترکیب بی افسر کار برد دارد . چنانچه گو یند: نیروهای دولتی امروز بی سرو بی افسر آمدند. ریخت دیگر آن بی سری است که معنای بی نظمی در میان آن مردم به کار می رود.
خریطه های دیبای سیاه: بفتح اول کیسه های حریر سیاه. (و باز در خریطه های دیبای سیاه نهاده باز فرستاده…).(ج. اول ص.۳۸).
خریطه، را مردم غزنین خریطه و خلطه گویند که کار برد است کهن و معنای هر پارچه ای که دوخته شده و استفاده عمومی دارد. تفاوت خریطه با گونی این است که خریطه از پارچه است و گونی از جنس های الیاف دار.
جل /jol/ : بضم اول و سکون دوم پوشش ستوران.(…و هشت به جل و برقع زربفت و گذر رسول بیاراسته بودند نیکو…). (ج.اول.ص.۳۹).
جل، در گفتار مردم غزنین هم به معنی جل اسب و الاغ است و هم برای هر پوشش به کار می رود. جمع آن جلا است و پوشش انسان ها را گویند: مادر سخی جلای خویش را به آفتاب انداخته است.
یله کردند: رها کردند.( و اعیان و روی شناسان چون ندیمان و جز ایشان بیشتر بنه یله کردند و تا با حاجب آیند و تفت برفتند.) (ج.اول ص. ۴۳)
یله /yela/ از پر کاربرد ترین واژه در بین اهالی غزنین است. معنای آن تنها گذاشتن، رها کردن و فرستادن است. چنانچه گویند : دوستانت را یله کردی و آمدی. گوسپندان را به کوه یله کردند. رفیق یله کن خیلی ناراحتم.