مرکز عکاسی فوتوژورنالیزم چشم سوم، اولین مرکز مستقل تهیه عکس های خبری در کشور است که توانسته است نمایشگاه های عکس در بسیاری از ولایت های کشور و شماری از کشورهای جهان برگزار کرده است.این مرکز، همچنان دست به ساخت فیلم های داستانی کوتاه زده است که برخی از فیلم های آن در جشنواره های فیلم خارجی شرکت داشته است. شهریار شهرزاد، خبرنگار خبرگزاری بخدی گفت و گویی با بصیر سیرت مسوول اجرایی این مرکز انجام داده و از او در باره فیلمی که به تازگی به یکی از جشنواره های خارجی دعوت شده پرسیده است.
آقای سیرت! فیلمی از شما به نام افغانستان کوچک، در یکی از جشنواره های خارجی، شرکت دارد؛ راجع به این فیلم و این جشنواره، صحبت کنید.
فیلم افغانستان کوچک را در سال ۲۰۱۱ ساختم. پروداکشن لوید، پروداکشنی فرانسوی، از این پروژه، حمایت مالی انجام داد. آتلیه واران کابل و آتلیه واران پاریس، مشترکا حمایت تخنیکی این پروژه را به دوش داشتند. این مجموعه فیلم ها که در سال ۲۰۱۱، ساخته شدند، به نام سرک های کابل مشهورند.
فیلم افغانستان کوچک، در مورد سرکی در نزدیکی کوته سنگی است. این سرک، خواص بسیار ویژه ای دارد؛ تقابل سنت و مدرنیسم، ویژگی خاصی، به این سرک داده است. ترانسپورت مدرن و ترانسپورت سنتی. آخرین نسل از اسب گاری ها در این سرک مشغول به کار هستند و من، خواستم این کوچه را با سوار شدن یکی از اسب گاری ها کشف کنم و ببینم.
در این کوچه، اسب گاری ها، در تقابل با موترهای مدرن قرار دارد؛ و از سوی دیگر، این سرک، بسیار پرجنجال است. این جنجال ها برگرفته از اقوام مختلف افغانستان است. در این کوچه، تمام اقوام افغانستان حضور دارند و به همین دلیل هم، این فیلم افغانستان کوچک نامیده شده است.
زمان این فیلم ۲۵ دقیقه است؛ و در سال ۲۰۱۱ در فرانسه ادیت شده است. چندین بار در موزیوم های مختلف اروپایی نمایش داده شده است. اما برای اولین بار است که در یکی از جشنواره ها کاندید می شود. جشنواره “آرت داکیومنتری” یا جشنواره فیلم های هنری مستند اروپایی، این فیلم را انتخاب کردند، از بین ۴۵۰ فیلم. این فیلم در بخش مسابقه شرکت دارد و در این بخش حدود ۵۰ فیلم حضور دارد. این فیلم قرار است در یکی از شهرهای آلمان و همین طور در یکی از شهرهای پولند نمایش داده شود، در ماه نوامبر. خود من هم به این جشنواره دعوت شده ام و به نمایندگی از افغانستان، حضور دارم.
آیا فیلم دیگری هم از افغانستان، در این جشنواره حضور دارد؟
نه، فیلم دیگری از افغانستان، در این جشنواره، حضور ندارد. فیلم من در واقع، مراحل تحول یک شهر، از سنت به سمت مدرنیسم را به نمایش می گذارد. به همین دلیل هم آرت داکیومنتری، به دلایل گرایش سنتی اش به این مفاهیم، این فیلم را انتخاب کرده است. یعنی یک چرخه ای از ترانسپورت سنتی در حال منقرض، در فیلم به نمایش در می آید.
با توجه به این که فیلم شما یک فیلم مستند است، شما به عنوان یک فیلمساز، که فیلم مستند هم ساخته اید، وضعیت سینمای مستند افغانستان را چگونه می بینید؟
در حقیقت، فیلم مستند و سینمای مستند، با آتلیه واران، به افغانستان معرفی شد. و فیلم سازانی که به طور هنری و حرفه ای، به سینمای مستند پرداختند، در واقع با آتلیه واران، تربیت شده و به جامعه هنری افغانستان معرفی شدند.
وضعیت فعلی سینمای مستند افغانستان بسیار نامطلوب و بد است. دیگر آن توقعی که از سینماگران، در این سال ها وجود داشت، وجود ندارد. هیچ فعالیت مثمر و چشمگیری، در بین سینماگران، امروز وجود ندارد.
مشکلات عمده ای که در مسیر سینمای افغانستان وجود دارد، یکی این است که سیستم منسجم و با استراتژی دراز مدت در افغانستان وجود ندارد؛ که برنامه های فیلم سازان را در یک قالب مشخص دراز مدت تعریف کند.
مشکل دیگر، این است که فیلمسازان افغانستان نتوانسته اند سواد بصری خود را بالا ببرند، همچنین نتوانسته اند ارتباطات موثر بین المللی ایجاد نمایند.
به همین دلیل، فیلم هایی که در افغانستان ساخته می شوند، از کیفیت بسیار پایینی برخوردار هستند. و مسئله اساسی دیگری که در افغانستان وجود دارد، این است که تمام برنامه های فرهنگی و سینمایی، در قالب پروژه های سیاسی درآمده اند. و همین، ضربه ای بزرگ است که به پیکره سینما آسیب رسانده. بنابراین فیلمساز امروز افغانستان، بر اساس محتوا کار نمی کند. فیلمسار امروز افغانستان، در قالب پروژه های فرهنگی یی که کشورهای خارجی، ارایه می دهند، خود را عیار می سازد. در نتیجه، بیشتر فیلم ها تبلیغاتی ها خواهند بود. تبلیغی از سیاست زده گی کشورهای غربی در افغانستان.
به نظر شما، غیر از سینمای مستند، وضعیت سینمای افغانستان، به طور کلی، چگونه است؟
به طور کلی، اگر در نظر بگیریم که ۱۲ سال می شود، که تحول فرهنگی، در افغانستان به وجود آمده. آغاز سینما در دهه ۸۰، بسیار خوب بود. در این سال ها تا سال ۸۴، یک رشد چشمگیر در عرصه سینما وجود دارد. سینماگران تلاش می کنند بازار بین المللی فیلم را احیا کنند. و تلاش داشتند که فیلم های خوبی را به جشنواره ها عرضه کنند. تا این فیم ها شناسنامه سینمای افغانستان شود. اما از سال های ۸۶ تا ۹۱، وضعیت سینمای افغانستان بسیار خراب شد.
توقع ما این بود که اگرچه از لحاظ تراکم، تولید بالا می رود، از لحاظ کیفیت هم، ما رشد داشته باشیم. اما برعکس، کیفیت بسیار پایین آمد. و این موضوع ضعف محتوایی را در سینمای افغانستان به وجود آورد. و سینماگران افغانستانی که باید راه های بین المللی را باز می کردند، یا در جشنواره های بین المللی حضور پیدا می کردند، این زمینه بسته شد. مثلن در همین جشنواره، فقط یک فیلم از افغانستان در جشنواره مستندات هنری اروپا شرکت دارد.
اما می توانست فیلم های زیادی از افغانستان، در این جشنواره کاندید شود. بر اساس منابع تصویری که افغانستان دارد، هر سال هر فیلمی که در افغانستان ساخته شود، می تواند در یکی از جشنواره ها حضور داشته باشد. اما چون کیفیت فیلم ها بسیار پایین است، نمی توانند در این جشنواره ها حضور داشته باشند. در واقع چون از لحاظ کیفی، به فیلم ها توجه نمی شود، سینمای افغانستان بسیار آسیب دیده است.
اما از طرفی، شور و شعفی، در حوزه آموزش سینما در افغانستان، وجود دارد و این باعث خوشبینی است. از یک طرف دانشگاه کابل دارد کم کم خودش را احیا می کند و از طرف دیگر، فیلم سازان جوان از کشورهای دیگر به افغانستان سرازیر شده اند و تجربه های خود را با دیگران شریک می سازند.
بخش دیگری از این تحولات بر می گردد به افغان فیلم. افغان فیلمی که ویران شده بود، یک مقدار تغییرات ساختاری در افغان فیلم، می تواند باعث بهبود اوضاع سینمای افغانستان شود و یک تعداد از جوان هایی را که به خواب رفته بودند، بیدار کند. و این ها ممکن است در آینده تاثیرات بسیار خوبی را داشته باشد.
اما اوضاع زیاد هم امیدوار کننده نیست؛ زیرا جامعه جهانی، کم کم دارد بودجه های خودش را از افغانستان جمع می کند.
آقای سیرت، با این اوضاع، آینده سینمای افغانستان چگونه خواهد بود؟
آینده سینمای افغانستان، بستگی به دو اصل دارد. یک: اداره سینمایی منظمی، در افغانستان وجود داشته باشد. شاید شما شنیده باشید که قرار بود خانه سینما ساخته شود، افغان فیلم هم مدرن شود و آپدیت. و یک تیم از جوانان در راس افغان فیلم قرار بگیرند. این دو اداره می توانست تاثیر بسییار زیادی را بالای سینمای افغانستان بگذارد.
البته در افغان فیلم، تا حدی تغییراتی آمده، اما این تغییرات اداری زیاد ملموس نیست. اگر یک فیلم ساز از راس افغان فیلم برکنار می شود، به جایش یک نافیلمساز می آید. چون در عرصه فیلمسازی نبوده است این آدم، فکر می کنم به جای بهبودی، به سینمای افغانستان آسیب بزند.
و این تهدیدات است که برای آینده سینمای افغانستان وجود دارد. خانه سینما با آن شکلی که سینماگران افغانستان تلاش می کردند تا ساخته شود، ساخته نشد. فکر می کنم در نطفه خفه شد. و اساسنامه خانه سینما که در مراحل اولیه باید تکمیل می شد، آن هم تکمیل نشد. این یک آسیب دیگری بود که ما در عرصه سینما داشتیم.
امیدواری ما این است که تا دو سالی که به سال ۲۰۱۴، وقت داریم، حداقل تغییراتی را که در افغان فیلم می توان به وجود آورد، به وجود آورده شود. خانه سینما هم ساخته شود. روحیه صنفی سینماگران دوبازه احیا شود. عرصه برای تمام فیلمسازان افغانستان باز شود، تا آنها بتوانند در جشنواره های دنیا با فیلم هایی با کیفیت بالا شرکت کنند. این جشنواره ها به آینده سینمای افغانستان کمک می کنند. در غیر این صورت اگر تا سال ۲۰۱۴، این تغییرات در سینمای افغانستان به وجود نیاید، هیچ سینماگری در کابل باقی نخواهد ماند. از طریق همین یک فیلم کوتاهی که ساخته اند، تلاش می کنند فرار کنند از افغانستان.
در واقع ذهن های پویای سینماگران افغانستان در حال فرار از کشور هستند. این تاثیری بسیار منفی دارد، بر سینمای افغانستان.
دولت افغانستان، چه نقشی می تواند داشته باشد، در تقویت و انکشاف سینمای افغانستان؟
دولت افغانستان، بسیاری نقش ها را می تواند داشته باشد؛ اگر قدم هایی را که مردم و فیلم سازان از دولت توقع دارند، بردارد.
یک تجربه خود را برای تان بگویم: در زمانی که انورالحق احدی، وزیر دارایی افغانستان بود، فیلم سازان رفته و از او کمک خواسته بودند که سالانه بودجه ای را به فیلم سازان اختصاص بدهند. تعریف بسیار ساده ای، او برای فیلم سازان گداشته بود: فیلم سازی و هنر، به طور کلی، مانند یک گلدان بسیار زیبا می ماند، که اگر پول داشتید بخرید و در کنار پنجره بگذارید، نیاز نیست که برایش پول بگذارید.
وقتی شما یک وزیر افغانستان را می بینید که این طور عقب افتاده، راجع به سینما فکر می کند، توقع بسیار زیادی نمی توان از دولت و همچنین آینده سینمای افغانستان داشت. تا هنوز، هیچ قدمی در این قسمت برداشته نشده است. تنها بودجه ای را که آنها سالانه به افغان فیلم می دهند، معاش کارمندانی هست که از سالها قبل، در آنجا در حال پوسیده شدن هستند. نه آنها سینماگر هستند و نه فعال عرصه سینما.
آنها در واقع معاش بگیران دولت افغانستان هستند و دولت به خاطر این که آنها را ناراضی نکند؛ تا مبادا دست به افراطی گری بزنند، آنها را از افغان فیلم نکشیده اند. یعنی تنها کاری را که دولت در این سالها انجام داده، معاش ۴۰۰۰ هزار افغانی یی هست که به کارمندان افغان فیلم داده. امروز در واقع هیچ نیازی به افغان فیلم در افغانستان وجود ندارد. کارمندان افغان فیلم، هیچ تخصصی در باره فیلم ندارند. بعضی از فیلم سازان، تغذیه های بسیار کلانی را از دریچه افغان فیلم انجام داده اند و امروزه دارند به طور مستقل کار می کنند.
تغییرات و رفورم هایی را که جوانان می توانند در عرصه سینمای افغانستان به وجود بیاوند، دولت می تواند قدم های بسیاری را بردارد. دولت می تواند افغان فیلم سنتی را به افغان فیلم مدرن تبدیل کند. و در راس افغان فیلم، هم مدیران جوان قرار بگیرد. تا در دهه های آینده بتوانند سینمای افغانستان را انکشاف دهند.
در آن زمان دیگر نیاز نیست که دولت به این ها بودجه بدهد، آنها خودشان بودجه را از نهادهای بین المللی، می توانند بگیرند. اما تا هنوز دولت، هیچ قدمی در راستای انکشاف سینمای افغانستان نگذاشته است.
دیگر، این که، سینماگران، از پروژه های سیاسی و فرهنگی خارجی ها بیرون شده و بر اساس تفکر مستقل خودشان شروع به فیلم سازی کنند. و روی محتوای فیلم های افغانی کار زیادی کنند. روی فیلم نامه و همچنین محتوای اثر و موضوعات بکری که در افغانستان وجود د ارد.
منبع: خبرگزاری بخدی