در برنامه آپارات این هفته، فیلم “الفبای افغان”ساخته” محسن مخملباف” پخش شود.
فیلم “الفبای افغان” حکایت بچه های افغان در ایران است.
درباره فیلم:
تا سال های سال بچه های افغان هایی که به صورت غیر قانونی وارد ایران شده بودند، در ایران اجازه تحصیل نداشتند و همین باعث شد که هزاران کودک بی سواد بمونند. تا حدود ۱۰ سال پیش همین قانون در ایران اعمال می شد که البته با تلاش هایی که انجام گرفت، این محدویت برای کودکان افغان برداشته شد. فیلم حاصل بخشی از این تلاش ها است.
محسن مخملباف با دوربین دیجیتال در روستاهای مرزی بین ایران و افغانستان به سراغ کودکان بدون مدرسه افغانستان می رود و از آنها علت مدرسه نرفتن شان را جویا می شود. درجایی دختران افغانستان را در کلاس آموزش یونیسف می یابد. یکی از دختران با آن که از افغانستان گریخته و با آن که طالبان حضور ندارند حاضر نیست از زیر برقع بیرون بیاید. او از خدای وحشتناکی که طالبان خلق کرده اند بیش از خود طالبان می ترسد.
فیلم الفبای افغان در جشنواره های بین المللی بسیاری شرکت کرده است و جایزه “بهترین فیلم” از جشنواره بین المللی فیلم داکیومنت آرت، آلمان در سال ۲۰۰۲ دریافت کرده است.
این فیلم یک فیلم یک نفره بود در واقع که با یک دوربین دیجیتال معمولی ساخته شده است. اما آنقدر مواد داشت و خوب کنار هم چیده شده بود که بیننده را تا پایان با خود همراه می کرد. فیلمساز در فیلم در کنار توجه به مشکل اصلی کودکان افغان در ایران و ارایه گزارشی از این وضعیت، به شکلی هنرمندانه نقبی می زند به باورهای مذهبی که به شکلی عجیب و غریب در ذهن کودکان جای می گیرد. در اوایل فیلم تاکید زیادی می شه به یاد گرفتن کلمه آب و تکرار این کلمه توسط این بچه ها. در ادامه می بینیم که آب چه نقش نمادینی در فیلم ایفا می کند. فیلم تدوین خیلی خوب و روانی دارد. فیلمساز در جایی که احساس نیاز به دادن اطلاعات کرده از روایت گویی استفاده می کند و از اواسط فیلم خود فیلمساز از فیلم حذف می شود که البته همین تا حدودی ساختار فیلم را دو پاره کرده، اما در مجموع بیننده هم چون خودش درگیر ماجرای حیرت آور دختر پنهان به زیر حجاب می شود، این را احساس نمی کند.
فیلم پایانی بسیار درخشان دارد و سوالهایی که کارگردان با کودکان مطرح می کند، به خوبی نشان می دهد که چه تصورات و باورهایی می تواند در لایه های فرو دست و محروم از دانش جامعه رشد کند.
نظر کارگردان:
طالبان در افغانستان یک رژیم سیاسی نبودند بلکه هنوز یک فرهنگ اند. بمباران می تواند یک رژیم سیاسی را ساقط کند اما نمی تواند یک فرهنگ را عوض کند. زنی که در زندان برقع اسیر است را نمی توان با راکت آزاد کرد. دختر افغان نیازمند آموزش است. او معمولاً نمی داند که نمی داند. او زندانی است اما نمی داند که زندانی فقر، جهل، تعصب و مردسالاری و خرافه است. ۹۵ درصد زنان و ۸۰ درصد مردان افغانستان حتی قبل از طالبان شانس رفتن به مدرسه را نداشتند. این فیلم به دنبال کلید گمشده ای است که قفل مشکلات فرهنگی افغانستان را بتواند باز کند.
درباره کارگردان:
محسن مخملباف هشتم خرداد ۱۳۳۶ در جنوب شهر تهران به دنیا آمد. به دلیل فقر خانواده از هشت سالگی تا ۱۷ سالگی در سیزده شغل مختلف شاگردی و کارگری کرد تا مخارج زندگی خود و مادرش را تامین کند. از سن پانزده سالگی در گروهی چریکی که خود تشکیل داده بود به فعالیت سیاسی و مبارزه مخفی پرداخت. در سن ۱۷ سالگی در جریان عملیات خلع سلاح یک پلیس، تیر خورد و دستگیر شد و از سال ۱۳۵۳ تا زمان انقلاب به مدت چهار سال و نیم در زندان ماند. به دلیل آن که مشکل جامعه ایران را فقر فرهنگی یافته بود، بعد از انقلاب، سیاست را کنار گذاشت و به ادبیات و سینما روی آورد.
در زمینههای رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه، فیلم نامه و تحقیق هنری تاکنون ۲۷ جلد کتاب از او به چاپ رسیده و برخی از نوشتههای او به زبان انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی، عربی، اردو، کردی، ترکی استانبولی، کره ای، پرتقالی، آلمانی، بوسنیایی، روسی و ژاپنی ترجمه شدهاند.
طی ۲۰ سال گذشته، علاوه بر ۱۸ فیلم سینمایی ۶ فیلم کوتاه نیز ساخته است. از نوشته های او فیلم سازان دیگری فیلم ساخته اند و فیلم هایی از دیگران توسط او تدوین شده است.
محسن مخملباف در سال ۲۰۰۴ به عنوان اعتراض به تشدید سانسور ایران را ترک کرد. در سال های اخیر وی بیشتر در افغانستان و تاجیکستان ، هند و فرانسه زندگی کرده است.
از فیلم های که محسن مخملباف ساخته می توان به این فیلم ها اشاره کرد:
دو چشم بی سو، بایکوت ، توبه نصوح ، استعاذه ، دستفروش، بای سیکل ران، عروسی خوبان، نوبت عاشقی، شبهای زاینده رود، ناصرالدین شاه آکتور سینما، هنرپیشه، سلام سینما، گبه ، نون و گلدون،تست دموکراسی ، سکوت، قندهار، سکس و فلسفه، فریاد مورچه ها، صندلی.
او در جریان حوادث پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران، بار دیگر به دنیای سیاست بازگشت و به عنوان یک منتقد نظام حاکم بر ایران، به تلاش های گسترده سیاسی پرداخت.