ترور طراح اعتراض های مدنی و سمبولیک نتوانست این اعتراض ها را خاموش کند!

بصیر آهنگ | عکس ها از استاد نجیب الله مسافر

روز چهار شنبه ۲۳ حمل ۱۳۹۱ خورشیدی، کابل پایتخت افغانستان شاهد اعتراض گسترده ی شهروندان بامیان بود. گروهی از شهروندان بامیان که در این حرکت اعتراضی سهم داشتند؛ فاصله ۱۷۵ کلومتری از بامیان تا کابل را پشت سر گذاشته بودند تا اعتراض شدید خود را نسبت به بی عدالتی و تبعیض حاکم در کشور ابراز کنند.
شهروندان بامیان در این حرکت اعتراضی یک چراغ نفتی” هریکین” را نیز با خود با کابل آورده اند تا آنرا به بارک اوباما رییس جمهور آمریکا هدیه کنند. شهروندان بامیان می گویند امریکا و جامعه ی جهانی در افغانستان راه خود را گم کرده اند. از این رو آنها این چراغ ” هریکین” را به اوباما هدیه میدهند تا ایشان به عنوان رییس جمهور امریکا و شخصیت اول و تاثیر گذار در برنامه های جامعه ی جهانی در افغانستان راه درست را به کمک چراغ پیدا کنند. هماهنگ کننده ی این حرکت مدنی را گروهی ازفعالان مدنی بامیان به عهده داشتند.

فعالان مدنی بامیان؛ دوسال قبل حرکت های اعتراضی شانرا در شهر بامیان شروع کردند. دلیل اعتراض های مدنی فعالان بامیان، تبعیض، بی عدالتی و بی توجهی عمدی مقامات دولتی نسبت به این ولایت بود؛ تبعیض و بی عدالتی که کماکان نیز ادامه دارد. آن زمان رهبریِ حرکت های اعتراضی در بامیان را جواد ضحاک “رییس فقید شورای ولایتی بامیان” به عهده داشت.

شهروندان بامیان اعتراض مدنی شان را در کابل از مقابل ساختمان پارلمان شروع کردند، آنها از نماینده گان پارلمان و سنای افغانستان به عنوان نماینده گان مردم انتظار داشتند تا به این حرکت حق خواهی بپیوندند و به دولت فشار آورند تا به تبعیض، بی عدالتی و بی توجهی شان در مقابل مردم بامیان پایان دهند.

عده ی از نماینده گان پارلمان ضمن قدر دانی از این حرکت مدنی بامیانی ها در جمع معترضین اظهار داشتند: ما امید وارم این گونه اعتراضات را در مناطق مختلف افغانستان شاهد باشیم. نماینده گان پارلمان تاکید کردند که در بسیاری از موارد بی توجهی دولت وعدم رسیدگی به مشکلات مردم بامیان عمدی بوده است.

شهروندان بامیان از نماینده گان پارلمان خواستند تا “هریکین” را به سفارت امریکا در کابل تحویل دهند تا آنها متوجه شوند که بامیان تاهنوز برق ندارد. آنها گفتند جامعه جهانی باید بداند که از ملیارد ها دلار کمک آنها به افغانستان، هیچ چیزی نصیب مردم بامیان نشده است.

در این اعتراض قطع نامه ی نیز صادر شد که در آن به انکشاف متوازن، رفع هر نوع تبعیض وبی عدالتی و سهم داشتن تمام اقوام افغانستان طبق شعاع وجودی شان در قدرت تاکید شده است. در این قطع نامه همچنان آمده است؛ برای جلوگیری از بی اعتمادی بین دولت و مردم، دولت افغانستان باید تمام سیاست ها و پلان هایی خود را که پس از خروج نیروهای خارجی در کشور مدنظرگرفته شده را به صورت شفاف برای مردم افغانستان توضیح دهد.

درد دایمی بامیان و بامیانی ها:

بامیان در قلب افغانستان قرار دارد. این ولایت علاوه از اینکه از نگاه جغرافیایی به عنوان مرکز ونطقه ثقل افغانستان شناخته می شود؛ یک پایتخت فرهنگیِ نیز می باشد. زیرا زمانی بزرگترین تمدنها و ادیان جهان در این سرزمین به هم می رسیدند. اما این ولایت از اینکه تداعی گرِ نام هزاره است، همواره از سوی حاکمان مستبد و قوم محور افغانستان، مورد ستم و تبعیض قرار گرفته و در بسیاری جهات حتا جلوی رشد آن نیز گرفته شده است.

در زمان نه چندان دور درقلب آتشین و تپنده ی بامیان، پیکره های بلند قامت و باشکوه بودا سر به سینه ی آسمان می ساییدند. مجسمه هایی که بلند ترین وباشکوه ترین پیکره های بودا در جهان بودند و مردم هزاره ی بامیان به این پیکره ها به عنوان سندِ زنده و سمبل تاریخی و فرهنگی شان افتخار می نمودند. اما گروه طالبان پس از اشغال این ” سرزمینِ آفتابِ درخشان” این سند تاریخی و هویتی_ فرهنگی مردم هزاره را نابود نموده و مردم بامیان را به جرم هزاره بودن با خشن ترین و غیر انسانی ترین وجه همراه با آزار و شکنجه قتل عام نمودند. طالبان در آن وقت حتا خانه های مردم هزاره را در این سرزمین تخریب نمودند.

اکنون یازده سال پس از سقوط طالبان و بوجود آمدن حکومت جدید در افغانستان، تاهنوز وضعیت مردم بامیان تغییر نکرده است و حتا شهروندانی بامیانیِ که در زمان حاکمیتِ جهل و فاشیزم طالبان، خانه های شانرا از دست داده بودند، تاهنوز که هنوز است، نتوانسته اند صاحب خانه و کلبه ی حقیری شان باشند. اکنون در کنار بودایی منفجر شده بامیان صد ها خانواده باسخت ترین شرایط زندگی در غارهای که سد ها سال قبل پدران شان برای نیایش ساخته بودند، زندانی زندگی هستند.

شهروندان بامیان امروز با هریکین شان به کابل رسیدند، آنها می خواهند تبعیض و ستم سیستماتیک از سوی حاکم کابل، متوقف گردد. شهروندان بامیان می دانند که در شرایط کنونی آنها وفادار ترین و صادق ترین شهروندان افغانستان هستند، آنها می دانند که در شرایط حساس و زمانی که تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد، تنها آنها هستند که صف اول دفاع برای حفظ استقلال و آزادی کشور را تشکیل خواهند داد.

شهروندان بامیان می دانند که در وضعیت شکننده ی کنونی حفظ تمام ” دست آورد های ده ساله” پس از طالبان با کمک ها وحضور جامعه ی جهانی، همراه با قربانی های فراوان به دست آمده است؛ مهم است. شهروندان بامیانی میدانند که یگانه راه حفظ این دست آورده ها و رفتن به سوی یک افغانستان با ثبات و پیشرو، نیاز به محو تبعیض و بی عدالتی و ستم دارد.

به همین سبب است که آنها دست به اعتراض مدنی زده اند تا از یک طرف تبعیض و ستم را به عنوان چاله های خطر ناک جامعه ی افغانستان، ازمیان بردارند و ازسوی دیگر این چشم های کور و این گوشهای کر حاکمان کابل را باز کنند و به دیگر شهروندان نیز بفهمانند که با این گونه حرکت های مدنی و شهروندی می شود خیلی چیز ها را تغییر داد. آنها می خواهند درس عبرتی باشند برای کسانی که با انتحار، قتل و انسان کشی می خواهند به خواست های شان برسند.

شهروندان بامیان با چراغ روشن کننده ی به کابل رسیده اند تا چشم کور حاکم کابل را باز کنند.

بامیانی ها می خواهند با چراغ شان راه ظلمت و تاریکی که اکنون از طرف حاکمان کور و کر افغانستان دنبال می شود را روشن کنند. بامیانی های معترض زمانی به کابل رسیده اند، که تنش ها بین پارلمان افغانستان و وزارت مالیه حکومت حامد کرزی در رابطه با بودجه انکشافی ۱۳۹۱ بالا گرفته است. در بودجه سال ۱۳۹۱ میلادی همچون سالهای گذشته، توجهی به ولایت های مرکزی وبعضی ولایت های شمالی افغانستان نشده و به شکل غیر عادلانه بسیاری از پروژه های عمرانی و انکشافی به ولایت های خاص پشتون نشین اختصاص داده شده است.

گرچند این کار وزارت مالیه ای حکومت کرزی ازسوی بسیاری از شخصیت ها و نماینده گان مردم مورد انتقاد شدید قرار گرفته است و پارلمان نیز برای دومین بار متوالی آنرا رد نموده ؛ دولت حامد کرزی اما تلاش دارد هر طوری که شده این طرح را بر مردم تحمیل کند.

تاریخچه حرکت های مدنی در بامیان:

در جهنم افغانستان که جز خون و خیانت و مواد مخدر دیگر وجهه ی برای دنیا ندارد، جای بسا شکر گذاری است که مردمی که سراسر تاریخ شان مورد تعصب، ستم، تبعیض وبی عدالتی قرار گرفته اند؛ به جای دست بردن به تفنگ و انتحار، دست به قلم و اعتراضات سمبلیک مدنی می زنند.

جای شک نیست که اگر این گونه حرکات مدنی در افغانستان عمومیت داده شود؛ به زودی تغییرات چشم گیری را در جامعه شاهد خواهیم بود. از این جهت است که باید این اعتراض مدنی شهروندان بامیان پاس داشته شود.

در بامیان حرکت ها و اعتراضات مدنی دوسال قبل به رهبری جواد ضحاک شروع گردید. شهید جواد ضحاک” رییس فقید شورای ولایتی بامیان” در اولین حرکت اعتراضی به دلیل عدم توجه دولت نسبت به بازسازی و نوسازی در بامیان، مردم بامیان را بسیج کرد تا سرک اصلی شهر را ” کاه گل” کنند.

دومین حرکت اعتراضی بامیانی ها دادن لوح تقدیر به الاغ های “آب رسان” این شهر بود. یکی ازشهروندان بامیان در آن زمان به خبر نگاران گفته بود که ( این “آلاغ ها ” بیشتر از مقامات دولتی به مردم بامیان کمک کرده اند).

سومین حرکت اعتراضی و مدنی شهروندان بامیان سال گذشته و به دلیل نبود انرژی برق در این ولایت انجام شد، شهروندان معترض بامیانی یک ” هریکین” بزرگ را در میدان اصلی شهر” میدان شهید مزاری” نسب کردند و یکی را هم به اسماعیل خان وزیر انرژی و برق حکومت کرزی هدیه فرستادند.

مشکلات فراوان:

شهروندان بامیان با مشکلات عدیده ی رو برو هستند. نبود راه های مواصلاتی، نبود مراکز خدمات صحی وآموزشی، بی برقی، فقر، بی کاری وبی خانمانی بامیانی ها وضعیت بشری را در این ولایت به حالت درد ناکی قرار داده است. در زمستانها پس از باریدن برف و بند شدن راه های مواصلاتی در میان کوه پایه های بامیان مرگ حتمی را برای شهروندان این منطقه بایکوت شده به ارمغان دارد.

زمستان در اکثر مناطق بامیان دمای هوا از مرز ۲۲ درجه سانتی گراد” زیرصفر” هم تجاوز می کند. در این دمای سرد با وجود نبود مراکز صحی و حتا نبود راه های مواصلاتی، یک ریزش و یا سرماخوردگی ساده هم می تواند انسانهای بامیانی را به مرگ مواجه سازد.

درقسمت آموزش وپرورش؛ اکثریت مکاتب در ولایت بامیان تعمیر ندارند و کودکان بامیانی مجبورند در زیر آفتاب سوزان در فضای باز دور همدیگر جمع شوند وبرای رسیدن به فردای خیالی شان درس بخوانند. آنها می خوانند تا فردای بهتر را رقم زنند، می آموزند تا دست هموطنش را بگیرند ولی از اینکه فزیک صورت شان با دیگران فرق دارد، حتا از کتاب و قرطاسیه دولتی نیز محروم هستند.

درد آور تر از همه اینکه در زمان کنونی صد ها خانواده در بامیان به دلیل نداشتن سرپناه در مغاره ها زندگی می کنند. اکثریت غار نشینان کسانی هستند که در زمان تسخیر بامیان به دست نیروهای آدمکش طالبان خانه و کاشانه ی شان تخریب و به آتش کشیده شده است. زندگی غار نشینان بامیان برای هر انسانی درد آور است.

اکثریت کودکانی که در غار ها به دنیا آمده اند یا پس از مدتی مرده اند و یاهم آنهای که زنده مانده اند، اکثریت با مشکلات جسمی و روانی مبتلا شده اند. در زمستانها به دلیل سرمای شدید تمام پخت پز ها ی غار نشینان آنهم با ذغال و چوب در داخل غار ها انجام می شود، بدون اینکه راه خروجیِ برای دود و گاز های حاصل شده از آن وجود داشته باشد؛ از این رو اکثریت آنها به امراض مختلف دچار شده اند.

مردم بامیان در حالی با این همه مشکلا ت و نا بسامانی ها دست و پنجه نرم می کنند که در طول بیش از ده سال حضور جامعه ی جهانی در افغانستان، ملیارد ها دلار کمک، به شکل سیل آسا وارد افغانستان شده و به شکل گسترده ی مورد حیف و میل قرار گرفته است.

مردم بامیان در حالی با این همه نا بسامانی ها دست و پنجه نرم می کنند که دولت حامد کرزی سالانه ملیونها دلار کمک انجام شده به مردم افغانستان را به انتحاری ها و آدمکشان طالب زیر نام برنامه های مختلف تقسیم می کند.

آیا این درد آور نیست که یک کودک بامیانی که به کشورش عشق می ورزد، از گرسنگی و سرما بمیرد. در حالیکه رییس جمهور کشورش به انتحاری های پاکستانی طالبان صد ها هزاره پول بیت المال را هدیه داده و آنان را بدون بازخواست قانونی از زندان رها می کند تا دوباره خون بریزد وانسان افغانستانی را آماج قرار دهد؟

آیا با این گونه تبعیض حاکم می شود به فردای بهتری در یک کشور واحد چشم دوخت؟

آیا می شود در یک جغرافیا و یک کشور واحد عده ی همیشه بتازند و غارت کنند و عدی دیگری فقط تحمل کنند و قربانی دهند؟

In this article

Join the Conversation