روح الله علیزاده “فرهنگ”
مراسم گرامیداشت هفدهمین سالگرد شهادت رهبر شهید عبدالعلی مزاری و یارانش به همت موسسه نوای آشنا و باهمکاری تجار و بازرگان مالستان و جاغوری با حضور احمد بهزاد و اسدالله سعادتی نمایندگان پارلمان افغانستان و جمعی از اعضای سفارت کبرای افغانستان در تهران آقای محقق مسئول بخش مهاجرین، و آقای اسدالله امیری رایزن فرهنگی، آقایان دکتر صادق دهقان، علی مدد رضوانی شاعر معاصر و عضو خانه ادبیات افغانستان در تهران و عبدالشکور نظری سرپرست خانه ادبیات افغانستان و محمد حسین فیاض شاعر معاصر و دبیر جشنواره ای قند پارسی و سلمانعلی ذکی شاعر معاصر و با حضور پرشور اقشار مختلف مردم در میدان خراسان تهران سینما پیوند مورخ ۱۹/۱۲/۱۳۹۰ برگزار گردید.
برنامه با قرائت آیاتی از کلام وحی توسط آقای محمدفدا نوری و نواخته شدن سرود جمهوری اسلامی افغانستان مراسم حالت معنوی و رسمی به خود گرفت.
سپس مجری برنامه آقای روح الله روحانی شاعر معاصر و عضو انجمن ادبی کلمه سخنش را با این سوال آغاز کرد. چرا از بین این همه شخصیت ها استاد شهید بابه مزاری چنین جاودانه شد. و هر سال اقشار مختلف مردم خودجوش بزرگداشت و تجلیل از مقام و شخصیت و اندیشه «بابه مزاری» را هر سال وسیع تر و گسترده و باشکوه تر در هر جای جهان برگزار می کنند؟
و وظیفه هر فرد مخصوصاً قشر جوان دانست که تحقیق کنند و مطالعه کنند و به جواب سئوال برسند.
در ادامه برنامه، خانم بهادری دبیر زبان موسسه ی فرهنگی، هنری و آموزشی نوای آشنا مقاله ی کوتاهی در وصف شهید مزاری را به خوانش گرفت.
احمد بهزاد طی سخنرانی کوتاهی با تشریح بخشی از ویژگیهای شخصیتی و رهبر شهید بابه مزاری و همسنگرانش پرداخت.
ایشان فرمودند: امروز با اطمینان کامل و با افتخار از تمام دوران مقاومت غرب کابل و شهید مزاری و یارانش یاد کرده و از تک تک تیری که از سنگر مزاری و یارانش شلیک شده است و از تمام شهدای مقاومت غرب کابل یاد کرده و دفاع می کنیم، و از شهید کردن رهبر شهید و یاران فداکارش می توان با افتخار دفاع کرد چرا که هیچگاه متجاوز نبوده ایم و همیشه در تمام حوادث مدافع مظلومین و مردم در برابر متجاوزین و زورگویان بوده ایم.
در بخش دیگر آقای بهزاد از رزمنده های مقاومت غرب کابل که عنوان های دیوانه برای خود انتخاب کرده بودند به نیکی یاد کردند و خاطره ی از شعرخوانی شاعری در وصف این شوریدگان بازگو کردند و شعری از شریف سعیدی بنام دیوانگی را به خوانش گرفتند.
دیوانه. آتش.خشم. نام دیگر ما
جز خون جوشان نیست در جام سر ما
دیوانگی منصوری مردان آتش
دیوانگی رقصی است در طوفان آتش
دیوانگی رقصیدن سرخ است در خون
دیوانگی معراج روح تلخ مجنون
دیوانگی عصیان انسان های دربند
دیوانگی. دیوانگی. خشم خداوند
دریا به دست موجهای خود اسیر است
دریا گرفتار جنونهای “نصیر” است
ما را زمین. ما را زمان دیوانه کرده است
بیداد و زنجیر گران دیوانه کرده است
دیوانه می سازد زمین را. زخم افشار
چل دختران و جیل و تیغ و برچه و دار
دیوانه ایم از مادر پستان بریده
از گیسوان دختری آتش کشیده!!
بگذار جای شعر از فریاد گویم
از پوست کندن در قزل آباد گویم
ما پاره پاره شعله ور با قلب ریشیم
ما شاهد جان کندن اجداد خویشیم
در آستین دوستی ها مار دیدیم
بیداد را برقوم خود بسیار دیدیم
آب از حسین و نان از این مردم گرفتند
از استخوان مردمان هیزم گرفتند
نان را بگیر ای خصم! ما ازعشق سیریم
تا شیعه مولا علی هستیم امیریم
زین پیش هم ما بر شکم ها سنگ بستیم
با سنگ بستن عرصه را بر ننگ بستیم
دیوانگی منصوری مردان آتش
دیوانگی رقصی است در توفان آتش
دیوانگی عصیان انسانهای در بند
دیوانگی. دیوانگی. خشم خداوند!!!
ای ماهی رقصیده در دریای خونین!
ای صبح گلگون چهره فردای خونین!
در یا تو را باموجهای خویش آمیخت
امواج درجان جنون مندت. جنون ریخت
بی قهر طوفان خیز او. دریا کویر است
ای خصم! دل را خوش مکن از مرگ آن شیر
در پشت پشت سنگ های قریه شیر است
در یا پر است از اعتراض و خشم و طوفان
آبی که بی موج است . سهم آبگیر است
برخیز چون فواره تا خورشید. برخیز
دنیای بی فواره مرداب حقیر است
قرائت شعر توسط سلمانعلی ذکی و محمد حسین فیاض در رثای رهبر شهید و یارانش و شهدای مقاومت غرب کابل بخش ادبی این برنامه بود.
اجرای دکلمه زیبا توسط خواهران خردسال سحرخانم، سناخانم و هماخانم اکرمی و اجرای سرود همراه موسیقی از بخش های هنری مجلس بود.
سپس نوبت رسید به سخنران جلسه جناب آقای استاد علیزاده مالستانی و ایشان سخنان شان را با تعریف و ویژگی های رهبری آغاز کردند و فرمودند: رهبر یعنی موجود انسانیی که وجودش، روحش، اخلاقش، شیوه ای زندگی و رفتارش، به پیروانش نشان بدهد که چگونه باید زیست و از چه راهی باید رفت و از نظر فکری و اجتماعی چگونه باید ارتقا پیدا کند.
رهبر یعنی نمونه و الگو، الگو نباید بلغزد و نباید ضعف و نقص و آلودگی در هیچیک از فضایل و احساسات و اعمالش داشته باشد.
رهبر باید این ویژگی ها را داشته باشد و جناب شهید مزاری، واجد همهای این خصیصه های رهبری همه ای این ویژگیها را داشت، و شهید مزاری زینت بخش رهبری جامعه هزاره بودند، نه اینکه مقام رهبری زینت بخش مزاری باشد. ایشان در بخشی دیگر از سخنرانی خود فرمودند: مردم هزاره در زمان امیر عبدالرحمان خان هم جانانه می جنگیدند و مقاومت می کردند، ولی به دلیل نبود رهبری، مردم یک دره از دره ی دیگر خبر نداشتند که در چه وضعیتی قرار دارند و چه می کنند، ولی شهید مزاری از آدمهای بی انگیزه و بی هدف انسانهای مبارز و با انگیزه ساختند.
شهید مزاری، نزدیک ترین و مستقیمترین راه حلی را که انتخاب کرده بود، تحقق عدالت اجتماعی بود؛ عدالت اجتماعی بدینمعنا که در جامعه باید هر قومی و هر قشری به حقوق برسد، تبعیض و تفاوتهای بی مورد در کار نباشد، فرصت ها و امکانات به صورت مساوی بین همه ای اقوام تقسیم شود. چه؛ در صورتی که در یک کشور هر قومی به حقوق و امتیاز جویی های بی دلیل ممتاز باشد، نظام، یک نظام متزلزل و در حال فرو ریختن است، هرچند در راس آن یک عالم دین و فقیه جامع الشرایط قرار داشته باشد. و این است معنای آن جمله ای معروف که: «اَلمُلکُ یَبقَی مَعَ الکُفِر وَلا یَبقی مَعَ الظُّلِم» نظامهای سیاسی ـ اجتماعی در صورتیکه برپایه ای عدالت اجتماعی باشد، با کفر قابل بقا است، ولی با ظلم و تبعیض قابل بقا نیست. جلسه با دعای استاد علی زاده مالستانی خاتمه یافت.
به رویت تصویر: